25

اسفند

1403


حوادث

13 بهمن 1403 09:14 0 کامنت

نزاعی که به خون ختم شد


دو سال و نیم پیش،  در محله آیت الله غفاری (شهناز)، پنج عضو یک خانواده با چند مرد دیگر از طایفه خود، درگیر شده بودند. این اختلاف که بر سر مسائل ملکی آغازشده بود، ناگهان به درگیری شدیدی تبدیل شد. چاقوها از غلاف بیرون، مشت‌ها و لگدها بر بدن‌ها فرود آمدند و ناگهان مرد جوانی در میان آن غوغا زخمی و خون از جراحت عمیقش‌جاری شد. قاتل، مردی حدوداً ۳۰ ساله، با چاقویی‌خون‌آلود در دست، نگاهش ‌به پیکر بی‌جان مرد افتاد. لحظه‌ای سکوت حکم‌فرما شد، اما این سکوت آغاز ‌توفانی بود که تمام محله را در برگرفت. پلیس‌ به‌سرعت وارد ماجرا شد. قاتل و 4 نفر ازهمدستانش، یکی‌یکی بازداشت شدند. حکم سنگین بود: اتهام قتل عمد. آن‌ها به زندان افتادند، اما زنجیره این انتقام هنوز به پایان نرسیده بود.

انتقام فرزند


یک سال بعد، فرزند ۱۶ ساله مقتول، نوجوانی که هنوز از داغ پدر در عذاب بود در سکوت شب، خشم را در دلش می‌پروراند.هر شب کابوس لحظه‌ای را می‌دید که پدرش در خون غلتیده بود. انتقام، کلمه‌ای بود که در ذهنش حک‌شده بود. او به همراه دو نفر دیگر در تاریکی شب به سراغ برادر قاتل رفت. نفرت در چشمانشان شعله می‌کشید. ابتدا بحثی کوتاه در گرفت، اما ناگهان مشت‌ها فرود آمدند، لگدها به بدن آن مرد اصابت کرد، ضربات بی‌رحمانه‌تری نثارش شد و وقتی روی‌زمین افتاد، همچنان ضربات ادامه یافت. 
فریادهایش در کوچه پیچید، اما کسی برای نجاتش نیامد. او زنده ماند، اما زخم‌هایش عمیق‌تر از آن بود که تاب بیاورد. چند روز بعد در بیمارستان چشم‌هایش را برای همیشه بست. نوجوان ۱۶ ساله دستگیر شد، او را به کانون اصلاح و تربیت فرستادند اما ماجرا بازهم به پایان نرسید.

محکومیت و حکم قصاص


در پی این دو جنایت، هشت نفر هم‌محله‌ای و هم طایفه‌ای به اتهام قتل در زندان بودند. در آن روزهای سخت و سیاه، چشم‌ها از اشک پر بود و دل‌ها از خشم و غم لبریز.

صلحی که در آخرین لحظات شکل گرفت


مسئولان قضایی، ریش‌سفیدان محله و معتمدان محلی دست‌به‌کار شدند. جلسه‌های صلح و سازش آغاز شد. ابتدا هیچ‌کدام از دو طرف راضی نبودند. زخم‌ها عمیق‌تر از آن بودند که با چند جلسه التیام یابد. اما کینه تا کی؟ انتقام تا کجا؟
قاضی «الهام پوردهقان‌فراشاه»، معاون دادستان مرکز استان هرمزگان مانند همیشه در صلح و سازش پیش‌قدم بود. این بار نیز با همکاری «سعید کریمی» قاضی ناظر زندان، «حسین سبک‌رو» معاون، «کاظم شاهرخ‌نیا» عضو شورای حل اختلاف زندان بندرعباس و «لیلا بهرامی» مددکار اجتماعی، جلسات متعددی با بزرگان و اعضای دو طایفه برگزار کردند. با تلاش‌های بی‌وقفه، سرانجام طرفین را متقاعد کردند که این چرخه بی‌پایان را متوقف کنند. روز مبعث، روزی که پیام‌آور صلح و رحمت بود، همه دورهم جمع شدند. نفس‌ها در سینه‌حبس شده بود. اولیای دم، با چشمانی اشک‌آلود، سند گذشت را امضا کردند. هشت محکوم از چوبه‌دار نجات یافتند البته آن‌ها هنوز در بازداشت بودند و باید به جرم جنبه عمومی قتل، بار دیگر محاکمه می‌شدند. به هرروی مهم‌ترین مسئله این بود که زنجیره انتقام شکسته شود.

پایان انتقام؛ آغازی برای صلح


محله‌ای که روزی میدان جنگی خاموش شده بود، حالا دوباره آرامش را تجربه‌می‌کرد.
به گفته «مجتبی قهرمانی» رئیس‌کل‌ دادگستری هرمزگان،  مراسم صلح میان این دو طایفه بزرگ با حضور مسئولین قضائی استان، جمعی از ریش‌سفیدان، ‌معتمدان محلی و اعضای شورای حل اختلاف ‌برگزار شد، بزرگان و اعضای این دو طایفه تعهد دادند که کینه را کنار بگذارند و دیگر ‌دست به انتقام نزنند و هیچ‌گونه اقدامی که به تشویش و تنش میان طایفه‌ها منجر شود انجام نخواهند داد. این ماجرا تنها یک داستان تلخ از هزاران درگیری‌ای بود که در سایه خشم و کینه رخ می‌دهد. اما درنهایت گذشت، بزرگ‌ترین پیروزی بود. 
رئیس‌کل دادگستری استان بابیان اینکه اشاعه فرهنگ صلح و سازش و اعمال عفو و گذشت یکی از اصول بنیادین در سیره پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلم) و فرهنگ اسلامی است که دستگاه قضائی نیز به‌منظور گسترش آن در سطح جامعه تلاش می‌کند، از اعلام رضایت اولیای دم و تلاش و پیگیری معاون اجرای احکام دادسرای مرکز استان هرمزگان، قاضی ناظر زندان، مسئولان زندان بندرعباس و اعضای شورای حل اختلاف برای برقراری صلح و سازش میان این دو طایفه قدردانی کرد.

 

دیدگاه ها (0)
img