25

اسفند

1403


فرهنگی و هنری

24 بهمن 1403 10:27 0 کامنت

 تورگنیف با فئودور داستایوفسکی و لئو تولستوی معاصر بود و در حالی که آن‌ها درباره کلیسا و مذهب می‌نوشتند، تورگنیف بیشتر نگران جنبش اصلاحات اجتماعی در روسیه بود. اگر می‌خواهید با کلاسیک‌های روسی بدون وارد شدن به جنگل‌های جنون عصبی داستایفسکی و تولستوی کلنجار بروید،  تورگینف بهترین انتخاب برای شماست، زیرا ایوان روایت‌های مختصر و ملموسی از خانواده‌های ناراضی را در فضایی دائمی ارائه می‌کند که به سده‌ی 1800 مربوط می‌شد. تورگنیف نویسنده‌ای است که کاملاً درگیر شخصیت‌ پردازی‌های ماهرانه‌اش است و علاوه بر این، در داستان پردازی، توصیف فضا و ارتباط مستقیم با شخصیت‌ها عملکرد بی‌نظیری دارد. 

 آشیانه‌ی اشراف


تورگنیف رمان آشیانه‌ی اشراف را در چهل‌سالگی نوشت؛ رمانی کوتاه که افکار و احساسات او را در آغاز میانسالی بیان می‌کند. لاورتسکی، شخصیت اصلی داستان، صفات مشترکی با تورگنیف دارد. او نجیب‌زاده‌ای است که برای تحصیل به مسکو رفت و همان‌جا هم، در یک سالن تئاتر، شیفته‌ی دختر جوان زیبایی شد و با او ازدواج کرد. اما در سفری به پاریس از فریب و خیانت همسرش آگاه شد و دلشکسته به روسیه بازگشت و در املاک خانوادگی‌اش ساکن شد. لاورتسکی پس از بازگشت نیز مجذوب دختر جوان دیگری می‌شود. آشیانه‌ی اشراف درباره‌ی شخصیت‌هایی است که در سال‌های قرن هجدهم و نوزدهم در روسیه به «آدم زیادی» معروف بودند؛ اشراف‌زاده‌هایی تحصیل‌کرده و باسواد که سودی به جامعه نمی‌رسانند و کار و فعالیتی ندارند. مخاطب عاشق نثر لطیف تورگنیف در این کتاب خواهد شد،  چرا که نوشته‌های او نسبت به دیگر بزرگان روسی قابل دسترس‌تر و خودمانی‌تر و ملموس‌تر  است. او جزئیات حومه‌ی فضا یعنی گیاهان و جانوران، بافته های دینی، لباس و مراسمات؛ آداب و رسوم و سنت‌های خانگی را به مخاطب خود نشان می‌دهد و حتی آثار خاص ادبیات و موسیقی را با داستان خود می‌آمیزد. چیزی که خواننده در ادبیات تورگینف از آن لذت می‌برد، مبارزات، شناخت زیبایی و اشتیاق به حقیقت است و این داستان همه اینها را دارد، اما در مقیاس شخصی و کوچک‌تر. فئودور ایوانیچ لاورتسکی از خانواده ای به هم ریخته می‌آید و مخاطب تربیت و آموزش عجیب او و تلاش‌های او برای بازسازی مجدد خود را به خوبی در نثر نویسنده خواهد دید. او دارای حس عملی بسیار، ذوق بسیار، و عشق بسیار زیادی به راحتی، همراه با استعداد عالی برای به دست آوردن آن برای خود است. کتاب "آشیانه‌ی اشراف" را می‌توان یک ملودرام کوچک و نه چندان ملودراماتیک نامید، یک روایت عمیق که در خانه‌یی آشنا با مردمی آشنا اتفاق می‌افتد، و خواننده آن را از ابتدا تا انتها ملموس، شیرین و لذت‌بخش خواهد یافت.

رودین


رودین اولین رمان ایوان تورگنیف ، نویسنده مشهور روسی است که بیشتر به خاطر داستان‌های کوتاه و رمان پدران و پسران شهرت دارد. قهرمان اصلی رمان، رودین نجیب زاده‌ای فرهیخته، روشنفکر و فوق‌العاده خوش‌بیان است. وضعیت مالی او در سطح بدی قرار دارد و برای زندگی خود به دیگران وابسته است. پدرش از اعضای فقیر اعیان بوده و زمانی که رودین هنوز خیلی جوان بود درگذشته است. او توسط مادرش بزرگ شد که تمام پول‌ها  را خرج او کرد تا در دانشگاه مسکو و خارج از کشور آلمان، در هایدلبرگ و برلین تحصیل کند. رودین معتقد است راه پیشرفت و تجدد جامعه در پیروی از فرضیه‌ها و باورهای اندیشمندان نهفته است. این عقیده پس از اظهار عشق و محبت به دختری جوان و اعتراف دختر به عشق او ادامه پیدا می کند و از آن پس رودین در باور و درستی کار خود را شک و تردید پیدا کرده و از زیر آن شانه خالی می‌کند. در نهایت پس از گذشت سال‌ها و سپری شدن عمر، در سال‌های پایان حیات، رودین به خطا و اشتباه خود در زندگی اعتراف و اظهار پشیمانی می‌کند ولی اکنون مردم و جامعه‌ی وقت روسیه تزاری، رودین را باور ندارد. کتاب رودین اینگونه آغاز می‌شود: «صبح آرام تابستانی بود. خورشید اندکی در آسمان صاف بالا آمده بود ولی هنوز قطرات ژاله بر رخسار دشت و دمن می‌درخشید و تلالو خاصی داشت. نسیم با طراوت عطرآگینی از جلگه‌های تازه بیدار شده می‌وزید. پرنده‌های کوچک سحرخیز، در میان جنگلی که هنوز مرطوب و آرام بود با وجد و نشاط چهچه می‌زدند». همانطور که مشاهده می‌کنید، نثر تورگینف مملو از توصیفات طبیعت است. او به خوبی می‌تواند فضا و شخصیت‌های کتاب خود را برای مخاطب به تصویر بکشد و همین آثار او را به گزینه‌های مناسبی برای خواندن ادبیات روس، تبدیل می‌کند.

نخستین عشق


این داستان کوتاه پیچیدگی عشق، جذبه‌ها و تأثیرات عذاب‌آور آن بر قلب یک جوان بی‌تجربه شانزده ساله به نام ولادیمیر را بررسی می‌کند که تابستان سال 1833 را در کلبه‌ای در نزدیکی باغ‌های نسکوچنی در حومه مسکو می‌گذراند. چه کسی عاشق شدن برای اولین بار را به یاد نمی‌آورد؟ تلاش برای بیان هجوم عواطف متناقض، بیدار شدن میل درهم آمیخته با ناامنی‌های جوانی و از دست دادن معصومیت دوران کودکی، مانند تلاش برای توصیف وسعت بی‌اندازه هستی است که حتی نمی‌توانیم سطح آن را خراش دهیم. و با این حال تورگنیف بر هنر خود مسلط است و داستانی بسیار غنی از جزئیات، توصیفات و واقع‌گرایی ارائه می‌دهد که غیرممکن است  مخاطب حالت غیرقابل بیان مستی و هیجانی را که به عشق اول پیوند خورده است، دوباره برای خود تداعی نکند. در رویکرد تورگنیف سلیقه اروپایی متمایزی وجود دارد، و او  شبیه نویسندگان رمانتیک هم عصر خود نیست. ولادیمیر وارد دنیای بزرگسالی فریبکاری، گناه، حسادت و رنج می‌شود که ذاتاً در روان انسان تنیده شده است و به طرز دردناکی از ماهیت خائنانه احساسات آگاه می‌شود. پرنسس زاسکین، هدف پرستش پرشور او، معنای زندگی مرد جوان را به گونه‌ای تغییر می‌دهد که او نمی‌تواند پیش‌بینی کند که بر تعادل ظاهری خانواده اصیل او نیز تأثیر می‌گذارد، این موضوع در بیان تورگینف نشان‌دهنده تغییر عمیق مداوم جامعه روسیه در آغاز قرن نوزدهم است. ترسیم شخصیت تورگنیف نه تنها با ظرافت دقیقی همراه است، بلکه نابرابری های جنسیتی و طبقاتی را نیز آشکار می‌کند. شاهزاده خانم زاسکین ممکن است در نگاه اول دمدمی مزاج و عشوه‌گر به نظر برسد، اما وضعیت او به نقش اسفناک او به عنوان یک شی صرفاً زیبا که باید تسخیر شود، جایزه‌ای برای به نمایش گذاشتن برای جذب خواستگاران و منبع درآمد ثابتی برای مادر فقیرش مرتبط است. کتاب نخستین عشق، اگرچه داستانی اجتماعی و عاشقانه است، اما حاوی پرتره‌ای تکان دهنده از رابطه پدر و پسر است (مضمونی که او در رمان «پدران و پسران» خود عمیق‌تر بررسی کرده است). این رمان حس قوی از تجربیات واقعی را به همراه دارد، بنابراین اگر تبدیل به اتوبیوگرافیک‌ترین اثر تورگنیف شود، مخاطب را شگفت زده نخواهد کرد. نثر کتاب زیبا و زنده است و شخصیت‌ها، از آنجایی که طول کتاب به سختی بیش از صد صفحه است، در پایان واقعاً تأثیر ماندگاری بر خواننده دارد و خواندن آن خالی از لطف نخواهد بود.

 


 

دیدگاه ها(0)
img