دکتر برنه براون، راه رهایی از شرم، خجالت و احساس ناکافی بودن را در این دو کتاب به ما می‌آموزد؛ دو کتاب برای آنان که دیگر نمی‌خواهند بترسند

دکتر برنه براون یک استاد پژوهشی در دانشگاه هیوستون است که در آنجا دارای بنیاد هافینگتون و کرسی وقف برنه براون در کالج تحصیلات تکمیلی مددکاری اجتماعی است. برنه همچنین استاد مدعو مدیریت در دانشگاه تگزاس و دانشکده بازرگانی آستین مک‌کامبز است. او دو دهه گذشته را صرف مطالعه شجاعت، آسیب پذیری، شرم و همدلی کرده است و نویسنده پنج کتاب پرفروش شماره یک نیویورک تایمز یعنی  نقص و موهبت ناکامل بودن، زندگی شجاعانه، قوی شدن، شجاعت در بیابان و آخرین کتابش، جرأت رهبری می‌باشد. 

موهبت کامل نبودن

برنه براون درباره‌ی کتاب موهبت کامل نبودن می‌نویسد: "زندگی کردن باتمام‌وجود انتخابی نیست که در یک مقطع زمانی صورت بگیرد و بعد کنار گذاشته شود، بلکه یک جریان است. در واقع من آن را سفری می‌دانم که تا پایان عمر ادامه دارد. هدفم در این کتاب معرفی و شفاف‌سازی گزینه‌هایی است که زندگی کردن با تمام ‌وجود را ممکن می‌سازند، همچنین در میان گذاشتن آموخته‌هایم به افرادی که این سبک زندگی را دنبال می‌کنند. قبل از هر سفری، و از جمله این سفر، باید درباره زاد و توشه راه صحبت کرد. برای زندگی کردن و عشق ورزیدن از موضع ارزشمندی، به چه چیز نیاز داریم؟ چگونه با کامل نبودن خود روبه‌رو می‌شویم؟ چگونه ویژگی‌های مورد نیاز را پرورش می‌دهیم و موانع را کنار می‌زنیم؟ پاسخ تمام این پرسش‌ها این است: شجاعت، شفقت و پیوند؛ این زاد و توشه‌ای است که در سفر زندگی بدان نیاز داریم. شاید بگویید: آدم باید یک ابرقهرمان باشد تا بتواند با کمال‌گرایی مبارزه کند. البته شما را درک می‌کنم؛ شجاعت، شفقت و پیوند اندیشه‌های بزرگ،  آرمانی به‌نظر می‌رسند، اما درواقع تمرین‌های روزانه‌ای هستند که با تکرار کافی به‌صورت توانمندی‌های باورنکردنی در می‌آیند. خبر خوب اینکه همین آسیب‌پذیری و ضعف‌ها است که ما را به‌سوی این ابزارهای شگرف سوق می‌دهند. از آنجا که ما انسان هستیم و ناقص، به‌ناچار باید همه‌روزه این ابزارها را به‌کاربندیم. به این طریق است که شجاعت، شفقت و پیوند به‌صورت توانمندی و موهبت در می‌آیند، مواهبی که ثمره کامل نبودن ماست. بنابراین  همه ما اگر بخواهیم صادق باشیم، آسیب پذیر و ناکامل هستیم". من مشکلاتی دارم و به اندازه کافی خوب نیستم، آسیب پذیر هستم و خود را شایسته‌ی اتفاقات خوب نمی‌دانم. اما تمام این احساسات از یک زیربنای اساسی ناشی می‌شود؛ زیرا آن چیزی نیستم که جامعه می گوید باید باشم. با کمک این کتاب، که بیشتر شبیه یک تجلی و وحی است تا یک کتاب کمک به خود، به این موضوع پی می‌بریم که هیچ‌کس کامل نیست. سبک نوشتن کتاب بسیار محاوره‌ای است. مثل این است که در یک کافی شاپ نشسته‌اید و با دوست خود در مقابل فنجان‌های قهوه  صحبت می‌کنید.  دكتر برنه براون در اين كتاب به پرسش‌هايي پيرامون زندگي با تمام وجود پاسخ مي‌دهد:چگونه مي‌توان از موضع اصالت و احساس ارزشمندي با زندگي درگير شد؟ چگونه مي‌توان شجاعت، شفقت و پيوند صميمانه را در خود پرورش داد تا نقص‌هاي خود را بپذيريم و دريابيم كه هر چه هستيم كافي هستيم و ارزش آن را داريم كه عاشق شويم و عشق بورزيم، احساس تعلق كنيم و شاد باشيم؟ در جایی از کتاب می‌خوانیم: " ما نمی‌توانیم فهرستی از هیجان‌های آزاردهنده تهیه کنیم و بگوییم که نمی‌خواهم با این‌ها روبه‌رو شوم، یا برعکس فهرستی از هیجان‌های مثبت بنویسیم و بگوییم :«می‌خواهم تمام این‌ها را تجربه کنم.» تجسم چرخه‌ای که این انتخاب می‌تواند ایجاد کند آسان است: من شادی زیادی تجربه نمی‌کنم بنابراین منبع و ذخیره‌ای ندارم که در سختی‌ها از آن بهره بگیرم و بنابراین سختی‌ها با رنج بیشتری توام خواهند شد و از این روست که خود را به ناهشیاری می‌زنم و حال چون ناهشیارم، نمی‌توانم شادی را حس کنم و این چرخه تکرار می‌شود". پیام اصلی در کتاب موهبت کامل نبودن این است: ناامنی‌ها، انتظارات، شرم، گناه، ناراحتی خود را رها کنید. افراد شاد و راضی، خوشحال هستند زیرا خود را شاد می‌کنند، آنها کسانی هستند که خود را شایسته عشق می‌دانند و با وجود آگاهی بر ناکامل بودن خود، می‌توانند با مهربانی خود را در آغوش بگیرند.  بله، ما ناقص و آسیب پذیر هستم و گاهی می‌ترسیم، اما این حقیقت را تغییر نمی‌دهد که  شجاع و شایسته عشق و تعلق هستیم. وقتی از تلاش برای همه چیز بودن برای همه‌ی افراد دور و بر دست می‌کشیم، زمان، توجه، عشق و ارتباط بیشتری برای افراد مهم زندگی‌مان خواهیم داشت. برنه بروان توصیه می‌کند کسی را شدیداً دوست داشته باشید، با تمام وجود به چیزی اعتقاد داشته باشید، یک لحظه زودگذر را جشن بگیرید، به طور کامل درگیر زندگی‌ای باشید که تضمینی ندارد، این‌ها خطراتی هستند که آسیب پذیری و اغلب درد را شامل می‌شوند. اما، ما یاد می‌گیرم که تشخیص و تکیه بر ناراحتی آسیب‌پذیری به ما می‌آموزد که چگونه با شادی، قدردانی و لطف زندگی کنیم.

زندگی شجاعانه

احساس شرم برای همه‌ی ما احساسی آشنا است، بخصوص در فرهنگی که خواسته و ناخواسته ید طولایی در القا این احساسات داشته است. همه‌ی ما از کودکی به واسطه‌ی سرزنش شدن توسط والدین، معلمان، انتقاد دوستان و غیره احساس خجالت و شرم را تجربه کرده‌ایم. آیا این یک احساس طبیعی است؟ آیا می‌تواند به رشد ما کمک کند؟ چطور می‌توانیم از شر بار روانی احساس شرم و خجالت رها شویم؟ زندگی شجاعانه، حاصل تلاش 12 ساله برنه براون برای درک آناتومی ارتباط است و بر اساس هزاران مصاحبه با افرادی از اقشار مختلف جامعه‌ی امریکا شکل گرفته است. برنه بروان در این کتاب اثبات می‌کند که آسیب‌پذیری نه تنها ضعف نیست بلکه جوهر و معنای زندگی و ملاک زندگی شجاعانه است. به این معنا که هر چقدر خود را آسیب‌پذیرتر کنیم، شجاعانه‌تر زندگی کرده‌ایم. با آسیب‌پذیر شدن، واقعی می‌شویم و به ارتباط واقعی و نمودهای آن، یعنی عشق و احساس تعلق دست پیدا می‌کنیم. در این کتاب درباره شرم، و پدیده‌هایی چون کمال‌گرایی، خوشی اضطراب آور و کرختی... که موانع آسیب‌پذیر شدن هستند می‌آموزیم و یاد می‌گیریم که چگونه حملات شرم را تاب بیاوریم وب دون نیاز به ابزارهای دفاعی زندگی کنیم. زندگی شجاعانه کتابی است برای آنان که دیگر نمی‌خواهند بترسند، مقصریابی کنند و فقط و فقط غر بزنند. زندگی شجاعانه کتابی است برای خواندن، شناختن و تغییر دادن. کتاب زندگی شجاعانه قرار است به ما بیاموزد که شرم و حجالت دقیقا چیست، از کجا نشات می‌گیرد، چطور با شکل‌گیری احساس ناکافی بودن، بی‌لیاقتی و بی‌ارزشی می‌شود و فرهنگ جهانی در این میان چه نقشی دارد. 
سپس نویسنده تلاش می‌کند تا راه درمان و گذار از احساس شرم و خجالت را از طریق پذیرش آسیب‌پذیر بودن مهیا کند. او معتقد است اعتراف به شکست‌ها و ضعف‌ها می‌تواند به ما کمک کند در مقابل احساس شرم مقتدرانه بایستیم و با آنچه در حال حاضر داریم احساس شعف و شادی کنیم. برنه براون معتقد است که یادگیری آسیب‌پذیری و ایستادگی در مقابل شرم، می‌تواند از طریق سرایت فرد به فرد در محل کار، دانشگاه، محیط خانواده، میان دوستان و غیره به یک فرهنگ کلی تبدیل شده و زندگی را برای ما ساده‌تر و لذت‌بخش‌تر کند.