25

اسفند

1403


اجتماعی

01 بهمن 1403 08:27 0 کامنت

 ما به فرزندان خود می‌گوییم: روی آینده تمرکز کن


تحقیقات نشان می‌دهد که ذهن ما در 50 درصد مواقعی که بیدار هستیم، تمایل دارد سرگردان باشد و هنگامی که ذهن ما سرگردان است، می‌توانیم درباره گذشته فکر کنیم یا نگران آینده باشیم. از کسب نمرات خوب گرفته تا پذیرش در دانشگاه، مستعد اضطراب و ترس بیشتر خواهد بود. در حالی که کمی استرس می‌تواند به عنوان  محرک عمل کند، استرس مزمن و طولانی مدت سلامت ما و همچنین توانایی‌های فکری ما مانند توجه و حافظه را مختل می‌کند‌. در نتیجه، تمرکز  بیش از حد بر روی آینده در واقع می‌تواند عملکرد ما را مختل کند .اگر بچه‌ها یاد بگیرند که چگونه در لحظه حال بمانند، بهتر عمل می‌کنند و احساس شادی بیشتری خواهند داشت.  هنگامی که مردم احساس شادی می‌کنند، می‌توانند سریع‌تر یاد بگیرند، خلاقانه‌تر فکر و راحت‌تر مشکلات را حل کنند. حتی مطالعات نشان می‌دهد که شادی باعث می‌شود 12 درصد بازدهی بیشتری داشته باشید. احساسات مثبت همچنین شما را در برابر استرس مقاوم‌تر می‌کند و به شما کمک می‌کند تا بر چالش‌ها و شکست‌ها سریع‌تر غلبه کنید تا بتوانید به مسیر اصلی خود بازگردید.
مطمئناً برای کودکان خوب است که اهدافی داشته باشند و برای رسیدن به آن تلاش کنند، اما به جای اینکه همیشه آن‌ها را تشویق کنید تا روی کارهای بعدی در لیست کارهایشان تمرکز کنند، به آن‌ها کمک کنید روی کار یا برنامه‌ای که در دست دارند، متمرکز بمانند.

ما به فرزندان خود می‌گوییم: استرس اجتناب ناپذیر است، به خودت فشار بیاور


کودکان در سنین پایین‌تر و کوچک‌تر احساس اضطراب می‌کنند، نگران نمرات و بهتر شدن در مدرسه هستند. ناراحت‌کننده‌تر این است که ما حتی شاهد خودکشی‌های ناشی از استرس در کودکان هستیم، به‌ویژه در مناطقی با درصد رقابت و موفقیت بالا. شیوه‌ای که ما در بزرگسالی برای زندگی برگزیده‌ایم یا ناخواسته تحت تاثیر آن قرار داریم، اغلب به کودکان نشان می‌دهد که استرس بخشی اجتناب‌‍ناپذیر از یک زندگی موفق است. ما کافئین را بیش از حد مصرف کرده و در طول روز بیش از حد برنامه‌ریزی می‌کنیم، در یک حالت دائمی پرخاشگری زندگی می‌کنیم و شب‌ها آنقدر درگیر هستیم که برای آرام شدن از الکل، داروهای خواب‌آور یا زاناکس استفاده می‌کنیم. این سبک زندگی مناسبی برای الگوسازی برای کودکان نیست. جای تعجب نیست که تحقیقات نشان می‌دهد کودکانی که والدینشان در محل کار با فرسودگی شغلی مواجه هستند، بیشتر از همسالان خود در مدرسه دچار فرسودگی تحصیلی می‌شوند. به والدین توصیه می‌کنم مهارت‌هایی را به کودکان بیاموزند تا در مواجهه با رویدادهای استرس‌زا، انعطاف‌پذیرتر باشند. در حالی که نمی‌توانیم نیازهای کاری و زندگی را تغییر دهیم، می‌توانیم از تکنیک‌هایی مانند مدیتیشن ، یوگا و تنفس برای مقابله بهتر با فشار استفاده کنیم. این ابزارها به کودکان کمک می‌کنند تا یاد بگیرند که برخلاف پاسخ سیستم سمپاتیک یعنی جنگ یا گریز، عمل کرده و به مرور بر خود مسلط شوند.

ما به فرزندان خود می‌گوییم: دائما کاری را انجام بدهند و خود را مشغول نگه دارند


حتی در اوقات فراغت مردم تمایل دارند به احساسات مثبت با شدت بالا مانند هیجان، در مقابل احساسات کم شدت مانند آرامش، بهای بیشتری بدهند. این شکل از زندگی مختص جوامع غربی است و در جوامع شرقی درست عکس این مساله صدق می‌کند. اما در سبک زندگی امروزی ما، والدین به سمت روش‌های غربی که مملو از برنامه‌ است و جایی برای "هیچ کاری نکردن" وجود ندارد، کشیده شده‌اند، این بدان معناست که برنامه‌های بچه‌های ما اغلب مملو از فعالیت‌های فوق برنامه و گردش‌های خانوادگی است و زمان استراحت کمی باقی می‌گذارد. هیجان، سرگرمی و جستجوی تجربیات جدید هیچ اشکالی ندارد. اما هیجان زیاد، مانند استرس، با استفاده از سیستم «جنگ یا گریز» فیزیولوژی  و بدن ما را خسته می‌کند. علاوه بر این، تحقیقات نشان می‌دهد که مغز ما زمانی که تمرکز نمی‌کنیم بیشتر به ایده‌های درخشان می‌پردازد. بنابراین به‌جای برنامه‌ریزی بیش از حد برای بچه‌ها، باید از زمانی که می‌توان آن‌‎ها را به حال خود رها کرد، استقبال نمود.  کودکان می‌توانند هر موقعیتی را چه نشستن در اتاق انتظار  باشد یا پیاده‌روی به مدرسه، به فرصتی برای بازی تبدیل کنند. آن‌ها همچنین ممکن است فعالیت‌های آرام‌بخشی مانند خواندن کتاب یا به سادگی دراز کشیدن زیر درخت و خیره شدن به ابرها را انتخاب کنند، چرا که همه این فرصت‌ها به کودکان این امکان را می‌دهد که بقیه زندگی خود را در یک محیط متمرکز و آرام‌تر ببینند. دادن زمان استراحت به فرزندانتان به آن‌ها کمک می‌کند خلاق‌تر و نوآورتر باشند نکته این نیست که ما هرگز نباید آن‌ها را به چالش بکشیم یا فرصت‌های یادگیری را از آن‌ها سلب کنیم. نکته این است که بیش از حد برنامه ریزی نکنید و آن‌ها را بیش از حد به برنامه‌ و کلاس آموزشی متعهد نکنید تا جایی که فرصتی برای یادگیری بازی مستقل، با خود بودن و رویاپردازی نداشته باشند.

ما به فرزندان خود می گوییم: بر نقاط قوت خود متمرکز شوند


والدین تمایل دارند فرزندان خود را بر اساس نقاط قوت و فعالیت‌هایی که به طور طبیعی در آن خوب هستند، شناسایی کنند. آن‌ها می‌گویند فرزندشان یک «ریاضیدان»، «مهندس و فنی» یا «هنرمند» است. اما تحقیقات کارول دوک از دانشگاه استنفورد نشان می‌دهد که این طرز فکر در واقع فرزند شما را به یک شخصیت تک وجهی تبدیل می‌کند و باعث می‌شود کمتر تمایل داشته باشد چیزهای جدیدی را امتحان کند که ممکن است در آن‌ها خوب نباشند. به عنوان مثال، وقتی کودکی عمدتاً به خاطر ورزشکار بودن مورد تحسین قرار می‌گیرد، احتمال اینکه بخواهد منطقه آسایش خود را ترک کرده و موسیقی یا نقاشی را امتحان کند، کمتر است. این موضوع می‌تواند کودکان را در مواجهه با شکست یا چالش‌ها، بیشتر مضطرب و افسرده کند. چرا؟ زیرا آن‌ها بر این باورند که اگر در یک موقعیت خاص با موانعی روبرو شوند، باعث می‌شود که در آن فعالیت «ناتوان» باشند. اما مغز ما برای یادگیری چیزهای جدید طراحی شده است و به ما کمک می‌کند از اشتباهات خود در دوران جوانی درس بگیریم. بنابراین به جای تمرکز بر نقاط قوت فرزندتان، به او بیاموزید که می‌تواند هر چیزی را یاد بگیرد، البته تا زمانی که تلاش کند. تحقیقاتی که توسط دویک، نویسنده کتاب سبک تفکر انجام شده است، نشان می‌دهد که کودکان در مواجهه با چالش‌ها، خوش‌بین‌تر و حتی مشتاق‌تر خواهند بود ، زیرا می‌دانند که فقط باید برای بهبود آن تلاش کنند و کمتر در مورد خود و استعدادهایشان احساس ناراحتی می‌کنند.

ما به فرزندان خود می‌گوییم: نقاط ضعف خود را بشناسید

 
ما همچنین تمایل داریم فکر کنیم که انتقاد برای بهبود خود مهم است؛ در حالی که خودآگاهی مهم است. والدین اغلب ناخواسته به فرزندان خود می‌آموزند که بیش از حد از خود انتقاد کنند. برای مثال، اگر والدینی به کودک بگویند که باید سعی کند برونگراتر رفتار کند، ممکن است کودک آن را به عنوان انتقادی از شخصیت ذاتاً درونگرا خود تلقی کند. انتقاد از خود  باعث می‌شود روی آنچه در آن مشکل دارید، متمرکز شوید و در نتیجه اعتماد به نفس شما را کاهش می‌دهد. موجب ترس شما از شکست می‌شود و به عملکرد شما آسیب می‌رساند، باعث می‌شود راحت‌تر تسلیم شوید و منجر به تصمیم‌گیری ضعیف می‌شود.  انتقاد از خود باعث می‌شود در مواجهه با یک چالش بیشتر مضطرب و افسرده شوید. در عوض، والدین باید کودکان را تشویق کنند تا نگرش‌های شفقت‌بخشی به خود ایجاد کنند و در مواقع شکست یا درد با خود مانند یک دوست رفتار کنند. این به این معنا نیست که فرزندان شما باید خودپسند باشند یا وقتی به هم می‌ریزند خود را رها کنند. این توصیه به سادگی به این معنی است که آن‌ها یاد می‌گیرند که خودشان را کتک نزنند؛ برای مثال، یک کودک خجالتی با شفقت به خود، می‌گوید که اشکالی ندارد گاهی اوقات احساس خجالت کند و طبیعی است که شخصیت او به اندازه دیگران برون‌گرا نیست و می‌تواند اهداف کوچک و قابل کنترلی برای بیرون آمدن از پوسته‌اش تعیین کند. این طرز فکر به او این امکان را می‌دهد که در مواجهه با چالش‌ها شجاع باشد، مهارت‌های اجتماعی جدید را توسعه دهد و از اشتباهات درس بگیرد.

دیدگاه ها (0)
img