24

اسفند

1403


23 بهمن 1403 08:07 0 کامنت

اخیرا نقل قولی از یکی از مسئولان مرتبط با جریان سازی تعلیم و تربیت عمومی در کشور منتشر شد که گفته بودند اگر به دانش آموز بگویید بالای چشمت ابرو ، مدرسه را ترک خواهد کرد. این موضوع از چند جهت قابل مداقه می باشد.
نکته مهم این است که آستانه ظرفیت  تحمل پایین و عدم مهارت خود کنترلی در همه اقشار و حتی سنین بزرگسال هم ؛یک چالش بزرگ وبحران روانی ناملموس امروز جامعه ما محسوب می شود.  تا جایی که حتی در پشت چراغ های عبور و مرور بدون برق هم از خط قرمز شخصیت مطلوب اجتماعی سبقت می گیریم ! این زاییده ی یک روان پریشی اجتماعی ناهمگون است که ریشه های چند ساحتی دارد و باید آن را در فرهنگ عمومی و تربیت پذیری عمومی جستجو کرد.
شاید اولین متهم، سیاست های دستگاه تعلیم و تربیت رسمی است که با انبوهی از اطلاعات دانشی ناکارآمد که در کتابهای درسی گنجانده ، شهروند مطلوب تربیت نمی کند. خروجی آن ،انسان دارای مهارت ساخت شبکه ارتباطی مطوب و ایجاد پیوند عاطفی سالم نیست؛   بلکه فقط طوطیانی شکر کلام که خوب بخوانند و مافیایی که از کلاسهای تست زنی فربه شوند! جریان رسانه ای کشور هم توانایی تولید محتوای جذاب برای راهبری تربیتی و هدایت این نسل را ندارد. در حوزه بازی و سرگرمی هم با کالا ها و تولیدات رسانه ای خشونت ساز مواجه هستیم. وقتی تمام فضای پیرامون این نسل را محتواهایی مانند« فیلم پرندگان خشمگین» یا بازی های نامناسب با بهداشت روان کودکان احاطه نموده است؛ نباید انتظار نسلی آرام داشته باشیم!
دومین موضوع ، راهبرد تربیتی مغالطه آمیز برخی خانواده ها و عدم توجه به چالش‌های پیش آمده در سبک زندگی لایه های اجتماعی و دوران گذار نسلی می باشد. وقتی یک نگاه تحلیلی پیوستاری داشته باشید می بینید که نسل امروز از والدین حمایت گر افراطی رنج می برد! دوره ای که شاید هویت خانواده ، نقش های افراد و کارکرد آن دچار گسست شده است. وقتی تا کلاس ششم ابتدایی لقمه ی غذا در دهان دانش آموز گذاشته شود! وقتی با تک فرزندان هنجارگریز مواجه هستید که در منزل به عنوان حاکمان مطلق و بدون طاقت تحمل شکستی ؛ ظرفیت شکست خوردن از کنسول بازی خود را هم ندارند! مواجه هستید، نباید انتظار دانش آموزانی با تاب آوری اجتماعی داشته باشید. آنان حتی توانایی تطبیق با ناملایمات طبیعی زندگی را نخواهند داشت! 
سومین موضوع، تشویش اذهان منبعث از تکانه های اقتصادی و روندهای اجتماعی ناگزیر است. ما با یک نسل هوشمند آینده نگر مواجه هستیم. این نسل پدران خود را دیده است. شرایط را خوب آنالیز می کند. رویکرد خلاقانه دارد. خلاقیت هم ؛ مستلزم فرو ریختن وضعیت قبل است. ما شاید هنوز مهارت ارتباط با این نسل را پیدا نکرده ایم. این نسل به دنبال راهبرد فشرده سازی جریانات اجتماعی و دگرگونی سازه های شناختی قبل است. از نحوه ادبیات، نوشتن ، فرم لباس و ... . شاید ما با بلیط مولفه های ارتباطی چند سال قبل به دنبال تماشا و اتصال به این نسل هستیم! اینجا یک بستر تعاملی جدید در حال باز تعریف است. نسلی که در یک حسرت مدام قرار دارد. نسلی که در سن نوجوانی ناکامی های یک بزرگسال را به دوش می کشد. با او نمی توان با زبان ارعاب سخن گفت! او یک بستر زیست جدید را به نسل قبل تحمیل خواهد کرد و ما والدین در دوره گذار این انتقال هویتی باید مسئولانه؛ آگاهانه و هوشمند با این نسل برخورد کنیم.

img
دیدگاه ها (0)
img